سلام
یک شنبه که داشتم می رفتم دانشگاه
سر ویلا خیلی شلوغ بود
سالگرد کشتار ارامنه توسط ترک های عثمانی بود
...............................
قدیمی ترین خاطره واضحی که
از کلیسای سر ویلا دارم
برمی گرده به 16 سال پیش
کلاس دوم بودم
باید از دندون هام یه عکسی می گرفتیم
که اون موقع ها
دو جا بیشتر تو تهران این کار رو
انجام نمی دادن
یکیش تو کریم خان بود
برگشتنی
مامانم از تو اتوبوس
کلیسای کریم خان رو بهم نشون داد
شب که اومدم خونه
خیلی خوشحال بودم
با تعجب واسه همه تعریف می کردم
اینکه مسیحی ها
تو تهران کلیسا دارند!
..............................................
تجمع اعتراض آمیز ارمنی ها
به کشتار ارامنه
خیلی جمع شده بودند
پوسترهای روی دیوار
قنادی لرد
پر جمعیت
یه نگاهی زیر چشمی به جمعیت
می اندازم
بدو بدو می رم که
به کلاسم برسم
...................................
من چیز زیادی
درباره کشتار ارمنه
نمی دونم
فقط می دونم
آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ترکیه
هر از گاهی
پرونده این کشتار رو
توی دستور کار کنگره قرار می ده
می دونم
اگه کشتار ارامنه به عنوان
نسل کشی محکوم بشه
ارامنه می تونند از
ترکیه کلی غرامت بگیرند و
تخریب چهره بین المللی ترکیه
و بعدشم تقابل مسیحی ها و مسلمون ها
....................................
ولی نمی دونم ابعاد این قضیه
چقدر بوده
واقعا یک و نیم میلیون نفر کشته شدند؟
من عکس های مربوط به اون زمان رو دیدم
جسد بچه های کوچیک روی هم
افتاده بود
ارامنه می گن
دولت عثمانی
از قصد (عنصر اساسی در تحقق جرم نسل کشی)
اونها را بدون آب و غذا رها کردند
تا بمیرند
.......................................
هیچ وقت دوست ارمنی نداشتم
دوست کلیمی داشتم
وقتی دبستان می رفتم
توی مدرسه امون زیاد بودند
معلممون به ما یاد داده بود
ما همه مثل همدیگه ایم
حتی ما تا مدتها نمی دونستیم
ژاسمین با ما یه جورهایی فرق داره!
............................................
برادرزاده ام کلاس سومه
مدرسه شاهد می ره
معلمشون بهش گفته مسیحی ها
همه می رند جهنم
چون حجابشون رو رعایت نمی کنند
واقعا اسم این آدمهای احمق رو می شه گذاشت معلم؟
این بچه فردا که بزرگ شه
تو دانشگاه
کنارش یه مسیحی بشینه
چجوری باهاش می خواد رفتار کنه
.................................
دوشنبه که دارم می رم دانشگاه
مثل همیشه از کنار قنادی لرد رد می شم
صندوقدار ارمنیش
به علامت سلام
سرشو تکون میده
با یه لبخند جوابش رو می دم
یه تسبیح سفید تو دستشه
داره ذکر می گه